تعیین جنسیت

15 شهریور شده و عشقم رفته تو هفته 18 قراره این هفته بریم با هم پیش خانم دکتر و ببینیم چه خبر از نی نی جون خوشگلم. عمه آتوسا جان از شیراز اومده و اولین عروسک و کادویی تو واست خریده خیلی قشنگه دستش درد نکنه همه عاشقتن نی نی خوشگلم.صبح با عمه آتوسا جان رفتیم مطب دکتر حالم زیاد خوب نبود معده ام خیلی اذیتم می کرد بالاخره بعد از کلی معطلی نوبتم شد. مامانی چشمت روز بد نبینه دستیار خانم دکتر ضربان قلبتو پیدا نمی کرد داشتم از بغض و دلشوره می مردم بعد از کلی این ور و اون ور خانم دکتر ضربان قلبتو شنید اما من انقدر ناراحت بودم که هیچی نشنیدم خیلی حالم بد شده بود خدا رو شکر عمه آتوسا جان بود اونجا وگرنه از ناراحتی و دلشوره می مردم خانم دکتر که دید حالم بد شده گفت برو با دستگاه تخصصی صدای قلبشو گوش کن خیالت راحت بشه اما بازم نشنیدم وای که چقدر اون ثانیه ها بد بود همه میگفتن می شنویم اما واقعا نمی شنیدم داشتم دیوونه می شدم خانم دکتر واسم سونوگرافی تعیین جنسیت نوشت و وقتی اونجا صدای قلب نازتو شنیدم داشتم غش می کردم اصلا مهم نبود که دختر یا پسر باشه فقط سالم باشه فقط سالم باشه وقتی اقای دکتر گفت که همه چیز خوبه و طبیعیه و یه دختر سالم تو دلت داری اشکم در اومد بازم دست عمه آتوسا جون درد نکنه که همراهم اومد و کنارم بود. اولین کسی که تو سونوگرافی 4 بعدیت تو رو دید عمه جانت بوده انقدر خوشحال بودیم که حد نداشت باز هم اطلاع رسانی کامل انجام شد و نهار هم مهمون عمه آتوسا جان بودیم . امیدوارم همیشه سالم باشی و شاد دختر کوچولوی مامان .