رونیکارونیکا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

رونیکا عسلی

عید 1393 لحظه های تحویل سال

    عزیزترین های من سال نوتون مبارک .امیدوارم در پناه خدا همیشه سالم و شاد باشید و خنده رو صورت ماهتون و شادی تو قلب مهربونتون باشه .خیلی عاشقتونم خیلی خیلی خیلی .....................     سلامم بر تو ای سالی که می آیی  طراوت پیشه ی پاک اهورایی بهار سبز رویایی خدایا در طلوع سال نو آغاز راه سبز فرداها تو قلب هر مسافر را به نور معرفت  آگه به رمز و راز زیبای سفر فرما بفهمان زندگی بی عشق نا زیباست  که قدر لحظه ها  در لحظه ناپیداست   نماد شناسی هفت سین و آنچه بر سفره هفت سین میچینیم: قرآن(Quran...
5 فروردين 1393

یک سال است مادرم

    در استانه ی یکسالگی مادر شدنم هستم... خیلی تغییر کرده ام...خیلی.... شاید بهتر است بگویم عاشقانه تغییر کرده ام...نرم و لطیف...تلاشی نبوده...همه ذاتی و مادرانه بود...همه به عشق فرزندم بود...واین جای شگفتی دارد... و این یعنی خدایم خیلی هوایم را دارد... یکسال است ...شبها اگاهانه...کم خواب...یا اصلا نخوابیده ام... یکسال است...با عشق هر روز پوشک تو را عوض کرده ام ...پاهای نرم و پنبه ایت را شسته ام...  یکسال است...لباسهای یک وجبی ات را اول لکه گیری میکنم بعد با دست اب میکشم …… یکسال است...دمای بدنم با دمای بدنت تنظیم شده....  یکسال است...بوی زیر گردنت...بوی دهانت...م...
28 اسفند 1392

به دخترم

    وقتی راه رفتن اموختی، دویدن بیاموز،دویدن که اموختی پرواز را... راه رفتن بیاموز زیرا راه هایی که می روی جزئی از تو میشوند وسر زمین هایی که میپیمایی بر مساحت تو اضافه می کنند.  دویدن بیاموز چون هرچه را که بخواهی دور است وهر قدر که زود باشی دیر. وپرواز را یاد بگیر نه برای اینکه از زمین جدا باشی برای انکه به اندازه فاصله زمین تا اسمان گسترده باشی. من راه رفتن را از یک سنگ اموختم،دویدن را از یک کرم خاکی و پرواز را از یک درخت باد ها از رفتن چیزی به من نگفتند زیرا انقدر در حرکت بودند که رفتن را نمیشناختند! پلنگان هم دویدن یادم ندادند وپرندگان نیز پرواز را!  اما سنگی که درد ...
1 اسفند 1392