رونیکارونیکا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

رونیکا عسلی

یک سال است مادرم

1392/12/28 1:05
نویسنده : مامان
1,113 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

در استانه ی یکسالگی مادر شدنم هستم...

خیلی تغییر کرده ام...خیلی....

شاید بهتر است بگویم عاشقانه تغییر کرده ام...نرم و لطیف...تلاشی نبوده...همه ذاتی و مادرانه بود...همه به عشق فرزندم بود...واین جای شگفتی دارد...

و این یعنی خدایم خیلی هوایم را دارد...

یکسال است ...شبها اگاهانه...کم خواب...یا اصلا نخوابیده ام...

یکسال است...با عشق هر روز پوشک تو را عوض کرده ام ...پاهای نرم و پنبه ایت را شسته ام...

 یکسال است...لباسهای یک وجبی ات را اول لکه گیری میکنم بعد با دست اب میکشم ……

یکسال است...دمای بدنم با دمای بدنت تنظیم شده....

 یکسال است...بوی زیر گردنت...بوی دهانت...مخصوصا اگه تازه شیر خورده باشی یا چند روزی حمام نرفته باشی...عمیق نفس میکشمش...

یکسال است ...صدای اروغ تو بعد از شیر برایم شیرین است...معنای نوش جانت را میدهد...و برایش انتظار میکشم...

 یکسال است...سرعتم برای لحظه ی خطر چندبرابر شده...و بارها مانع اتفاق برایت شده ام...

یکسال است تمام وجودم در تو خلاصه شده...تو میخندی و من میخندم...تو اشک میریزی و من دلم اتش میگیرد

یکسال است...شیر میخورم...خرما میخورم...و هر تجویزی برای زیاد شدن شیرم برای تو را به گوش جان میسپارم...

 یکسال است...نگاهم به دنیا خیلی عوض شده...اخر تمام دعاهایم ...برای تمام بچه ها دعا میکنم....شاید حس میکنم مادرشان هستم

یکسال است شجاعانه واکسن و امپول هایت را نظاره گر هستم...

یکسال است...فقط به پهلو میخوابم تا شیرت دهم... البته 9ماه بارداری را هم اضافه کنم....

 وخیلی چیزهای دیگر......

یکسال است...مادر شده ام

نرم و ابریشمین...پر شدم از احساس...تو شدی نقش اول زندگی...و من نگهبانت

یکسالگی مادر بودنم مبارک

ان نه ماه ...قصه ی ناب خودش را دارد....

این یکسال پر است از دلدادگی و عاشقی....منتی نیست که همه عشق است و نیاز من...

تو ناز کن دلبرم که همه را با جان خریدارم....

تو مرا مامان خطاب کنی بس است مرا...

دوستت دارم

خدایا بچشان به تمام انهایی که  ارزوی مادر شدن را دارند که بس شیرین است و ناب!!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

نگار
1 دی 93 15:54
عالی بود... اشک به چشمان ما آوردید بانو... من در انتظار فرزندم هستم ... و او را رونیکا خواهم نامید... خوشحال میشم به ما هم سر بزنید