رونیکارونیکا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

رونیکا عسلی

اولین حرف مامی

    عزیز دل مامی این اولین نوشته ای که برات تو وبلاگت  میزارم و اولین حرف و آخرین حرفی که تا همیشه بهت میزنم " بهترین من ،دوست داشتنی ترین هدیه خدا ،عزیز ترین قلب من؛ تا همیشه عاشقانه دوستت دارم و از ته دلم برات آرزو میکنم که همیشه خدا همراه و نگهدارت باشه و شادی و سلامتی در زندگیت لبریز باشه " عشق مامان همیشه و همه جا می تونی روی مامانیت حساب کنی. تو تمام نفس هامی؛ تمام زندگیمی ؛تمام خوشحالیمی؛ تمام عشقمی . دختر نازم قربونت میشم و برای دیدن روی ماهت ثانیه شماری می کنم. ...
8 دی 1391

دیگه خیالمون راحتهههههههه

   بالاخره تو 6 مهر ماه نتیجه قطعی قبولیم تو دانشگاه رودهن اومد هوووووووووووووووورا (همه چی آرومه من چقدر خوشحالم پیشم هستی حالا به خودم می بالم ) خدایا صد هزار بار شکرت به خاطر همه چیز به خاطر همه چیز عاشقتم خدا جون مهربونم.توی این مدت ها خیلی اذیت شدی به خاطر استرس های مامانی ببخشید خوشگلکم واقعا شرمندتم اما برای مامانی خیلی مهم بود که این مرحله رو بگذرونه .همین جور هفته ها میگذرن و تو دلم داری بزرگ و بزرگتر می شی و من از داشتن و بودن با تو لذت می برم تکون هاتو احساس می کنم و هر لحظه منتظر بعدیش هستم اونقدر عاشق حرکاتتم که نهایت نداره هر روز هزار بار واسه سلامتیت دعا میکنم و از خدا می خواهم همیشه مواظبت باشه گل قشنگم.دیگه شم...
7 دی 1391

خدا جوووون....

  کوچولو ی قشنگم تو قشنگترین هدیه ی ای هستی که خدا به من و بابایی داده . خوش اومدی عزیز مهربون دلم. نمی دونی با اومدنت چقدر مامان مریم و بابا امیر و همه و همه رو خوشحال کردی . من و بابایی از صمیم قلب خدا رو بخاطر وجود نازنینت شکر می گیم. خدای مهربونم هزار مرتبه شکرت. امیدوارم به لطف خدا سالم باشی و به خوبی رشد کنی و به دنیا بیای .اونوقت خودت میبینی که چه دلهای مهربونی بیصبرانه منتظر تو کوچولوی قشنگم هستن . ...
7 دی 1391

دکتر و آزمایش و سونوگرافی ها

  هر ماه واسه معاینه می رفتیم پیش خانم دکتر، واقعا که دکتر خوبیه و من هم ازش کاملا راضیم ؛ دست عمه زهره جونم هم درد نکنه خیلی واسمون زحمت می کشه. تو 27 خرداد ماه بود که اولین سونو گرافی رو انجام دادم خیلی خیلی کوچولویی عسلکم خانم دکتر گفتن که شما الان 6 هفته و 5 روزت هست و همه چیز خوب و طبیعیه. خدا رو شکری خانم دکتر هم تا الان از وضعیت من و شما رضایت کامل داره. مامانی خیلی دوستت داره و ازت راضیه اونقدر دختر خوب و آرومی هستی که اصلا مامانی تو اذیت نمی کنی توی این مدت هم هیچی دلت نخواست همش با خودم میگم قربون دخترک مهربون و خانمم بشم که هیچی از مامان و بابایش نمی خواهد. هر هفته با هم میریم دانشگاه سر کلاس مامانی شاگرد های مامانی هم ب...
7 دی 1391