رونیکارونیکا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

رونیکا عسلی

مرخص شدن از بیمارستان

1391/11/7 19:22
نویسنده : مامان
205 بازدید
اشتراک گذاری

صبح با کمک خانم زاهدیان آروم آروم از تختم بلند شدم و اندازه 5 دقیقه با کمکشون راه رفتم بعد هم منو حمام کردن و لباس تمیز تنم کردند؛ ساعت7 بود که مادر جون و پدر جونت اومدن پیشمون ، بابایی و مامان فرح هم اومدن، بابایی رفت و مشغول کار های ترخیص ما از بیمارستان شد همه قربون صدقه ات می رفتن و عاشقانه دوستت دارم دختر نازم از صداشون از کارهاشون از محبت هاشون می شه عشق به تو رو توشون دید یعنی با اومدنت همه رو عاشق خودت کردی ریزه ی ناز من.بعد از تموم شدن کارهای ترخیص و ویزیت مجدد شما و من توسط خانم دکتر لباسمو پوشیدم و با بابایی جون و مادرجون و مامان فرح اومدیم خونه مادر جون و پدر جونت واسه ی به دنیا اومدنت و سبکی یه قربونی واست کردن و رفتیم تا استراحت کنیم .روزهای اول خونه پر بود از مهمون تو همه ی این شلوغی ها آروم و بی صدا می خوابیدی منم بابت داشتنت کیف می کردم تنها چیزی که اذیتم می کرد دوری از بابایی بود البته همش بهمون سر می زد اما نمی دونم چرا دلم براش یه ذره شده دلم می خواهد همش پیشمون باشه اما خوب باید به کارش هم برسه دیگه وقتی می آید پیشمون کلی باهامون مهربونی می کنه کلی نازمون میده و کلی بابت خانواده مون خدا رو شکر می کنه .عروسک خوشگلم با اومدنت زندگیمونو خیلی قشنگتر کردی اگه روزی هزاران بار خدا رو شکر کنم باز هم کمه .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)